تفسیر قرآن چیست؟ (به زبان ساده)
یکی از نخستین سوالاتی که در علوم قرآنی و قرآن پژوهی ممکن است برای افراد پیش بیاید این است که تفسیر قرآن چیست؟ در این پست آموزشی به اتفاق یکدیگر به این سوال پاسخ خواهیم داد و بیان خواهیم کرد که دقیقاً تفسیر قرآن چیست و همچنین چه تفاوتهایی میان تفسیر قرآن و ترجمه و تاویل آن وجود دارد. از شما کاربران عزیز دعوت میکنیم که با پایگاه مجازی استاد بهرامپور همراه باشید.
فهرست مطالب
معنای تفسیر در لغت و اصطلاح
کلمه «فَسَرَ» در اصل به معنای کنار زدن پرده از روی چیزی است. (تهذيب اللغة، ج12، ص: 282) سپس «تفسیر» از باب «تفعیل» از این ماده گرفته شده و به معنای روشن نمودن و توضیح دادن به کار رفته است. این کلمه یک بار در آیه 33 فرقان آمده است: «وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسيراً» «و برای تو مثالی نمی آورند مگر اینکه ما حق را بهترین توضیح را برای تو می آوریم». بر این اساس، تفسیر به معنای توضیح دادن و روشن کردن مقصود خداوند از آیات قرآن کریم است. یک مفسر واقعی بایستی اولا نسبت به ادبیات عربی آشنایی کافی داشته باشد، تاریخ صدر اسلام را خوب بداند، با قواعد تفسیر قرآن آشنا باشد، با قرآن انس داشته و با روح تعالیم قرآنی آشنا شده باشد با همه این امور باید احتیاط کند که نظر خودش را بر قرآن تحمیل نکند.
تفاوت میان تفسیر و ترجمه قرآن
یکی از سوالاتی که ممکن است در ابتدای کار برای شما پیش بیاید این است که تفاوت میان ترجمه و تفسیر قرآن چیست؟ در ترجمه ما صرفا جملات قرآن را به زبان دیگری بیان میکنیم اما در تفسیر ممکن است کار ترجمه هم انجام گیرد، ولی این به تنهایی کفایت نمیکند؛ بلکه لازم است توضیحات کافی داده شود و مقصود حق تعالی از آیات تا حدی روشن گردد. در تفسیر به توضیح واژه ها، شان نزول آیات و پیام آیه پرداخته می شود اما در ترجمه صرفا معادل واژگان و جملات قرآن آورده می شود. برخی گمان می کنند که ترجمه قرآن کار آسانی است؛ ولی این خیال خامی بیش نیست؛ زیرا مترجم دو وظیفه مهم بر عهده دارد یکی اینکه معنای آیات را درست بفهمد، یعنی در فهم زبان مبدأ مشکلی نداشته باشد و دوم اینکه بتواند بهترین معادل را در زبان مقصد برای آن واژه ها گزینش کند.
امروزه قرآن به زبان های مختلفی ترجمه شده و فقط به زبان فارسی 175 ترجمه داریم که حدود 100 مورد از اینها ترجمه کامل قرآن کریم است. برخی از آنها در قرون گذشته و برخی از آنها در زمان معاصر ترجمه شده اند.
تفاوت میان تفسیر و تاویل قرآن
تاویل در لغت به معنای بازگردان است، ولی اصطلاحا در جایی به کار می رود که شخص، آیه را از معنای ظاهری آن برگردانده و به معنای دیگری به آن بدهد. مثلا معنای ظاهری «ید الله فوق ایدیهم» این است که دست خدا برتر از دست دیگران است؛ اما معلوم است که خدا دست ندارد؛ بنابراین لازم است که آیه تاویل شده و معنای دیگری برای آن بیان شود و آن اینکه مقصود از «ید» قدرت است و مقصود آیه این است که قدرت خدا برتر از سایر قدرت هاست. تاویل در چنین مواردی اشکالی ندارد؛ اما مشکل تاویل از آنجا شروع شد که عده ای درصدد برآمدند تا بسیاری از آیات قرآن را که معنای ظاهری آنها کاملا روشن و بدون اشکال بود تاویل کنند و معنای مورد نظر خود را به نام قرآن تمام کنند.
فُضیلبنیسار که یکی از اصحاب برجسته و ممتاز و ثقهی(۲۰) حضرت باقر و حضرت صادق (علیهما السّلام) است، میگوید من از امام باقر سؤال کردم که معنای این روایت چیست؟ یک روایتی در اختیار آنها بوده که میفرماید: «ما فِی القُرآنِ آیَةٌ اِلّا وَ لَها ظَهرٌ و بَطن» -که البتّه دنباله دارد- همهی آیات قرآن رویی دارد و پشتی دارد، ظاهری دارد و باطنی دارد؛ میگوید پرسیدم این ظاهر و باطن یعنی چه. حضرت فرمود که «بَطنُهُ تَأویلُه»؛ ظاهرش که ظاهر است؛ [امّا] باطن، آن چیزی است که تأویل آن است.
مقام معظم رهبری (۱۴۰۰/۰۱/۲۵)
آنچه در تفاوت میان تاویل و تفسیر قرآن گفته شد، معنای مرسوم تاویل است؛ اما کلمه تاویل چندین بار در خود قرآن آمده، لذا جای این سوال است که آیا مقصود قرآن از تاویل همان معنای مرسوم آن است؟ یا مقصود قرآن از تاویل چیز دیگری است؟ علامه در پاسخ به این سوال می فرماید که: مقصود قرآن از تاویل اساسا چیز دیگری است. مقصود قرآن از تاویل بازگردان الفاظ و مفاهیم به واقعیت خارجی است؛ مثلا اگر ما درباره کوه بحث می کنیم تاویل کوه همان کوهی است که در خارج وجود دارد؛ لذا تاویل از قبیل الفاظ و مفاهیم نیست تا کسی بخواهد در آن تصرف کند و به جای معنای ظاهری معنای دیگری را برای آیه بتراشد.
تفاوت میان تفسیر و تطبیق قرآن
در اینجا بیان این نکته لازم و ضروری است که تطبیق قرآن غیر از تفسیر آن است؛ آنچه در بسیاری موارد در طول تاریخ رخ داده تطبیق بوده نه تفسیر! تطبیق یعنی اینکه ما به جای اینکه در صدد کشف مقصود آیه قرآن باشیم به دنبال این باشیم که سخن خودمان را داخل آیه بکنیم و ادعا کنیم که قرآن هم همین مطلب را می گوید. زمانی برخی از عرفا در صدد این بودند که کشفیات خود را بر قرآن تحمیل کنند زمانی دیگر برخی از فلاسفه چنین کاری می کردند و زمانی دیگر مفسرینی که علاقه به علوم تجربی داشتند در صدد تحمیل و تطبیق امور مورد علاقه خود بر آیات قرآنی بودند. از نظر علامه کار اینها تفسیر نبوده بلکه تطبیق بوده و میان تفسیر و تطبیق تفاوت از زمین تا آسمان است. (رجوع شود به جلد یک المیزان)
تاریخچه تفسیر قرآن کریم
واقعیت این است که اولین مفسر قرآن کریم خود پیامبر بوده است که با بیانات روان خود، آیات نازل شده را برای مردم توضیح میدادند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم» ؛ «و ما قرآن را که مایه ذکر است بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر آنها نازل شده روشن کنی» (النحل: 44) اما دیری نپایید که حضرت از میان مردم رخت بربست و به جوار الهی شتافت. پس از آن حضرت برخی چون ابن عباس و ابن مسعود و غیره روایاتی را که از حضرت درباره توضیح آیات قرآن شنیده بودند به دیگران نقل میکردند. اینان را می توان اولین طبقه مفسران قرآن محسوب نمود. کم کم مفسرانی پیدا شدند که علاوه بر روایات پیامبر اکرم از علوم دیگر مانند ادبیات عربی برای کشف معانی واژگان قرآنی استفاده می کردند و این افراد هر کدام با توجه به رشته تخصصی خودشان در صدد تفسیر قرآن کریم بر می آمدند و دست به نگارش کتاب تفسیری کردند. اینگونه بود که تفسیر به عنوان یک رشته علمی در جهان اسلام پدیدار شد.
انواع روشهای تفسیر قرآن
مفسران در طول تاریخ به توجه به زاویه دیدی که داشتند سراغ قرآن رفته و متناسب به تخصص خودشان گوهرهایی را از این دریا صید کردهاند. بر این اساس ما اکنون با تفسیر گوناگونی مواجه هستیم. برخی از تفاسیر مانند تفسیر کشاف زمخشری صبغه ادبی دارند، برخی دیگر مانند التفسیر المبین صبغه اخلاقی و تربیتی دارند، برخی مانند التبیان شیخ طوسی صبغه کلامی، برخی مانند تفسیر ابن عربی صبغه عرفانی، برخی مانند کنزالقرآن فاضل مقداد صبغه فقهی، برخی مانند نورالثقلین حویزی صبغه روایی و برخی مانند پرتوی از قرآن طالقانی صبغه اجتماعی دارند و برخی نیز مانند اسباب النزول حجتی صرفا به شأن نزول ها پرداخته اند. در این میان برخی از تفاسیر هستند که تلاششان بر این بوده که صبغه خاصی نداشته باشند بلکه آیات قرآنی را به کمک آیات دیگر قرآن کریم تفسیر کنند. اصطلاحا به این نوع تفاسیر «تفسیر قرآن به قرآن» گفته می شود. تفسیر المیزان علامه طباطبایی مصداق بارز این گونه تفسیر است.
درباره تیم تحریریه
ما در تیم تحریریه تمام تلاشمان این است، تا بهترین محتوای آموزشی را برای شما مخاطبان عزیز تهیه و منتشر کنیم. از شما تقاضا داریم که حتما با اظهار نظرات خود، ما را در بهبود هر چه بیشتر محتوای وبسایت یاری کنید.
نوشتههای بیشتر از تیم تحریریه
دیدگاهتان را بنویسید